درباره زندگى بوداسف

مشخصات كتاب

نام كتاب: درباره زندگى بوداسف

نويسنده: صافى، لطف الله

تاريخ وفات مؤلف: معاصر

موضوع: تراجم

زبان: فارسى

تعداد جلد: 1

در اطراف مقاله (درباره زندگى بوداسف)

بسم الله الرحمن الرحيم

به قلم آقاى لطف الله صافى گلپايگانى حوزه علميه قم

روز گذشته شمار اكتبر 1951 مجله روابط فرهنگى هند و ايران به طور اتفاق به دستم رسيد كه چون در آن از طرف آقاى عبدالحسين زرين كوب نظراتى (دربارة زندگى بوداسف) اظهار شده و ضمناً هم اشاره به تأثير و نفوذ تعليمات (بودا) در تاريخ اسلام و تكميل تصوف اسلامى نموده است براى رفع اشتباه از خوانندگان محترم و نويسنده مقاله و هم نظر بزيانى كه ترويج تعليمات مكتب (بودا) و رهبانيت و گوشه گيرى براى تقدم و ترقى ملل جهان عموماً و ملت هاى مشرق زمين خصوصاً دارد توضيحات زير داده مى شود و انتظار دارد كه مجله اى مانند مجله روابط فرهنگى هند و ايران كه مى خواهد در بين صدها مليون مردم در كشور ايران و هند مقام و موقعيت شايانى داشت باشد بتواند در آيند با ترويج تعاليم عالى تر كه هم ضامن پيشرفت امور دنيايى و حافظ حيثيات ملل و هم باعث سعادت معنوى و اخلاقى اقوام باشد مردم مشرق زمين را به شاه راه ترقى رهبرى نمايد نويسنده محترم مقاله به جاى آنكه به خصوصيات زندگى و تفصيل حالات (بودا) كه هنوز هم بر محققين قسمت هاى مهمّ آن مانند ولادت و تاريخ آن روشن نيست اشاره بنمايند و را جع به تاريخ (بودا) كه از مسائل مبهم و تاريك تاريخ است توضيحات قانع كننده اى بدهند يك افسانه اى را كه از افسانه هاى چندى ترتيب يافته نمونة تعليمات (بودا) دانسته و

به گفتة خود تصور مى كند كه چون در مسالك و مذاهب ديگر هم شبيه به اين تعليمات (يا به عبارت صحيح مواعظ) موجود است پس مواعظ (بودا) در زندگى راهبان قرون وسطى و آئين مانى و آئين حضرت مسيح و بلكه دين اسلام نفوذ يافته و حتى انجيل هم در پاره اى موارد از افسانه (بوداست و بلوهر) اقتباس كرده و بالاخره همه ملت هاى جهان اين افسانه را مانند يك انجيل مقدس پذيرفته اند.

ما در آنجا نمى خواهيم كه اصل وجود (بودا) و با تأثير مواعظ و پندهاى او را در يك قسمت بزرگى از مردم جهان انكار كنيم و نمى خواهيم بگوئيم كه اگر به شرحى كه در اين افسانه ها ياد شده بودائى وجود داشته است مبانى دينى و تفكرات از نسبت به مبداء و معاد غير از آنست كه آقايان بودائى هاى كنونى به آن عقيده دارند و وقتى (بودا) داراى ارزش معنوى است كه از عقيده به خرافاتى مانند تجسم 1] و تناسخ منزه باشد فقط مى خواهيم يادآور شده دو توضيح بدهيم كه:

1. نبايد يك افسانه اى را كه به قول آقاى زرين كوب ميان تمام ملل مشهور و قرن ها است كه وسيله سرگرمى و گذراندن وقت بشر شده و براى مجعول بودن آن شاهدى بهتر از متن آن نيست با چند گويا و تصور و اين گونه الفاظ شك آور و حيرت افزا پايه يك سلسله نظريات عمده قرار داد و به عقيده قرار داد و به عقيده من اگر داستان سر او افسانه گوى اين قصه را (بودا) معرفى كرده بود بهتر قابل قبول بود در هر حال اين افسانه افسانه ايست كه تا حدى جنبه بين المللى

يافته و با صورت هاى مختلفى در ميان اقوام و طوائف رواج دارد امّا افسانه نويس و

درباره زندگى بوداسف، ص: 2

افسانه گويش كيست به احتمال قوى يكى از حكما و دانشمندان اين افسانه را به منظور هدايت مردم و آشنا كردن آنها به روش فكرى و اخلاقى خويش جعل نموده است و اگر بودائيان قبول كنند (بودا) را هم مى توان به احتمال افسانه نويس اين داستان دانست و اما اصل داستان به چه نحو بوده و آيا با تحريفاتى كه در آن شده است داستانى كه اكنون در بين است با اصل افسانه رونق است يا نه معلوم نيست و به هر حال به طور قطعى اظهار نظر در معرفى افسانه گرى آن خلاف حزم و احتياط است.

2. اين گونه افكار و نظريات در تعريص خشك و خالى به بى رغبتى به دنيا و روگردانى از آن يك انديشه هائى نيست كه بتوان آن را به مكتب شخص خاصى نسبت داد و تاريخ پيدايش آن را معين نمود زيرا هميشه انسان با اين گونه افكار وحشت آميز و ترس آور دست در گريبان بوده و در ميان حكما و دانشمندان هم با قطع نظر از دياناتى كه داشته اند هواخواهان بسيار از اين مكتب يافت مى شود و مجرد موافق بودن بعضى از تعاليم اخلاق (بودا) با تعاليم اشخاص و اديان ديگر نشانه تأثير و نفوذ تعاليم او نيست زيرا تمام خردمندان و همة ملل در بسيارى از مسائل اخلاقى و غير اخلاقى توافق دارند و وجود اين گونه قدر جامع كه مورد اتفاق عقول همگى است دليل اقتباس مسلكى از مسلك ديگر نمى شود.

3. راجع به اينكه در كتب عربى و اسلامى ذكرى از اين افسانه شده

است اگر نويسنده مقاله در نظريات همان دو كتابى (كتاب الفهرست ابن النديم و كتاب اكمال الدين و تمام النعمه صدوق) كه تنها مأخذ عربى اين افسانه ياد نموده است دقت نموده بود به ميزان قيمت اين افسانه در ميان مسلمان ها و بى ارجى آن پى مى برد اينك شما دقت بفرمائيد اما (اين النديم) در صفحه 422 (الفهرست) طبع مطبعه رحمانيه مصر سطرا اين نويسد (الفن الاول فى اخبار المسامرين و المخرفين و اسماء الكتب المصنفة فى الاسمار و الخرافات) يعنى فن اول (از مقاله هشتم كتاب) در اخبار داستان سرايان و افسانه سازان و خرافه گوها و نام هاى كتابهائى است كه در افسانه ها و خرافات نوشته شده و پس از آنكه در اينجا از كتاب هائ مثل كتاب (هزار افسان) و كتاب (الف سمر من اسمار العرب و العجم) و كتاب (خرافة و نزاهة) و كتاب (خرس و روباه) و كتاب (مسك زنانه و شاه زنان) و كتاب (رستم و اسفنديار) و كتاب (دراديب طلا) و از كتب هندى ها كتاب (كليله و دمنه) را ياد نمود در صفحه 424 سطر 22 مى گويد (او من كتبهم سندباذ الكبير و كتاب سندباذ الصغير و كتاب البد و كتاب بوداسف و بلوهر و كتاب بوداسف مفدر يعنى از كتاب هاى هندى ها در افسانه و خرافات يكى كتاب سندباد كبير و يكى سنباد صغير و يكى كتاب البد و يكى كتاب بوداسف و بلوهر و يكى كتاب بوداسف مفرد است ملاحظه فرموديد توجه كرديد كه مسلمان ها در قرن چهارم هجرى كه شايد اولين عصر برخورد آنها به افسانه بوداسف بلوهر و كتاب

البد و كتاب بوداسف مفرد بوده چگونه نسبت به آن اظهار نظر كردند اين كتاب را در رديف كتاب ها و رومانهاى عصرى مثل حسين كرد و امير ارسلام رومى و الف ليله دانسته اند آن وقت آقاى زرين كوب به اسم اينكه در الفهرست ابن النديم ذكرى از افسانه بوداسف شده مى خواهد نفوذ (بودا) را در ميان مسلمان ها ثابت كند و از ذكر عبارت ابن النديم در الفهرست براى مصلحى كه خودشان مى دانسته اند خوددارى مى فرمايند.

درباره زندگى بوداسف، ص: 3

اما در صدوق در كتاب (اكمال الدين و تمام النعمه) كه متعرض داست بوداسف شده نه مدركى براى آن نقل نموده و نه سندى و تازه پس از ذكر قصه در صفحه 359 طبع تهران سطر 15 مى گويد اين داستان و امثال آن مورد اعتماد و استناد نيست وعبارت او اينست (ليس هذا الحديث و ما شاكله من اخبار المعمرين مما اعتمد فى امر الغيبه و وقوعها) حال قضاوت تأثير افسانه بوداسف را در مسلمان ها به خوانندگان را گذرا مى كنم.

4. اينكه نوشته اند در آغاز قرون اسلام در معارضه با حكمت يونانى مورد حمايت و تاييد خاص اهل زهد واقع بود بايد بيان فرمايند كدام زاهد مسلمان و عالم اسلامى در يك جا به اين افسانه استناد جسته و چطور ممكن است مطالب فلسفى را كه بر پايه عقل و منطق و برهان قرار دارد با چند مثل و افسانه رد نمود و تازه كجاى فلسفه با زهد حقيقى كه اسلام آورده سازگار نيست تا زاهد اسلام در مقام فيلسوف يونانى و يا فارابى حكيم اسلامى كمتر از (بودا) بوده است مگر

اينكه بفرمائيد آنها هم از (بودا) اقتباس كرده اند و هر كس پيش از (بودا) و بعد بيايد شاگرد مكتب او مى باشد.

5. راجع به تأثير افسانه بوداسف در اسلام محتاج به بسط كلام نيست زيرا علاوه از مخالفت هاى جوهرى و اساسى كه در اصول اسلام با طريقه (بودا) وجود دارد و عمده امتياز اديان را از يكديگر در اينجا بايد پيدا نمود اسلام با اين گونه رهبانيت و انزوا و بى اعتنائى به زندگى دنيا و شئون عائله و تربيت جسمانى سخت مبارزه نموده و رهبانيت را ممنوع ساخته است كه (لا رهبانية فى الاسلام) و در مورد زهد يك مكتب خاص و روش به خصوصى دارد كه براى اصلاح و انتظام آور دنيا و آخرت و روح و جسم و بشر هر دو مفيد است و در آن مكتب بزرگترين زهاد جهان مانند (على بن ابى طالب عليه السلام) پرورش يافته اند اسلام هم شديدترين و جامع ترين سفارش ها و تأكيدات را درباره زهد نموده و هم در تفسير آن مثل افسانه گوى قصه بوداسف راه غلط نرفته است اسلام نمى خواهد كه مردم دست از كار دنيا بكشند و در بيغوله ها و غارها و صومعه ها و بيابان ها مانند انسان هاى اوليه يا بعضى از رهبانان و نسّاك به سر برند و نه كار كنند و نه زحمت كشند و نه در جامعه شركت كنند به علاوه مرد مرا به بيكارى و تنبلى و سستى دعوت كنند اسلام مى خواهد همه به هم خود را در فراهم ساخت وسايل آسايش بشر و راحتى ابناء نوع و عائله و عمران و آبادانى جهان فعّاليت و همكارى كنند و هركس پايه زا پايه هاى مجتمع بشرى

را نگاه دارى و حفاظت كند و از نعمت هاى دنيا كه خداوند عطا فرموده استفاده كنند (قل من حرم زينة الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق)[2] و به منظور رسيدن به سعادت آخرت اعمال خيريه و كارهاى نيك را بجا آورند و دنيا و آخرت را به هم پيوسته و مربوط بدانند هم مى فرمايد

(يا ايها الذين آمنوا لا تلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر الله)[3] (حب الدنيا راس كل خطيئة)[4]

و هم مى فرمايد

(كن لدنياك كانك تعيش ابداً و كن لآخرتك كانك تموت غداً)[5] و (من طلب الدنيا حلالًا مكاثراً مفاخراً لقى الله و هو عليه غضبان

درباره زندگى بوداسف، ص: 4

ومن طلبها استعفافاً عن المسئلة و صيانة لنفسه جاء يو القيمه و وجهه كالقمر ليلةالبدر)[6]

غرض اينكه اسلام راجع به زهد هم مانند موضوعات ديگر از افراط و تفريط جلوگيرى نموده است و تفصيل اين مطلب از وضع اين مقاله خارج است علاقه مندان مى توانند به قرآن مجيد و اخبار و احاديث اسلاميه رجوع فرمايند.

________________________________________

[1] ( 1) در مجلد دوم دائرة المعارف قرن العشرين ص 391 علامه مصرى فريد و جدى نقل كرده كه بودائى هاى امروز عقيده دارند كه خدا بيشتر كه يك از اركان تثليث هندى است مكرر براى خلاص بشر مجسم شده و در مسجد بودا براى نهمين يار مجسم شده است.

[2] ( 1) قرآن مجيد سوره 7 آيه 42.

[3] ( 2) قرآن مجيد، سوره 3 ع، آيه 9.

[4] ( 3) حديث نبوى.

[5] ( 4) حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام.

[6] ( 1) حديث نبوى.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109